کتاب زلزله (طبیعی انسانی) اثر افشین صفرنیا خاطرهی زلزلهی سال 96 کرمانشاه را در غالب داستان و روایت بیان کرده است.
زلزله صرفا امری طبیعی و حاصل نظرات کارشناسان زمین شناسی نخواهد بود، زیرا که عمق فاجعه پس از بحران زلزله و میزان خسارت و ویرانی و تأثیرات روحی و روانی و اجتماعی و فرهنگی آن بالاتر از انتظارات است که کسی را یارای انکار آن نخواهد بود. هر فاجعه و بحرانی به قطع، یک ملت را و یا محل حادثه و بحران را به عقب گردی میکشاند و از اهداف و مسیر بالای انسانی و اخلاقی به اهدافی پایین تر از انتظارات اجتماعی و اخلاقی و ارزشهای پایین هستی شناسانه سوق خواهد داد. اما حال چه انجام داد و چگونه اندیشه نمود که از بحران با کمترین خسارت اجتماعی و فرهنگی و روانی خارج گشت.
بحران طبیعی در کنار انسانی بدترین بحرانی است که ترکیب طبیعی - انسانی را به فاجعهای بشری سوق خواهد داد. امید است که چنین وضعیتی در آینده که عاملهای طبیعی و انسانی با هم فاجعهای را رقم خواهند زد با درایت و کمترین میزان آسیب و خسران و به دور از خشک اندیشی قابل پیشگیری و رسیدگی باشد.
در بخشی از کتاب زلزله (طبیعی انسانی) میخوانیم:
آیا با پذیرش حادثه میتوان مقاومت و حس مبارزه جویی در مقابل مشکلات را در خویش قوی گرداند؟ صحنههایی از زندگی گذشته به مانند جرقهای از مقابل دیدگان گذشت. که خود را توانمند مییافتم و حال در پی این هستم که آیا توان و یارای مقابله با مشکلات را دارم یا خیر؟ تبسمی حاکی از اینکه در گذشته چگونه میاندیشیدم و حال و در کجا، چه افکاری مرا به خود مشغول داشته است. مزاحی در بین افکار آشفته مرا آماده برای شروع روز جدیدی نموده بود. اما این آغاز روز نو، خود با آرامشی حاکی نبود. چون همان گونه ذکر آن رفت خانوادهای با تجهیزات ابتدایی برای مقابله با روزهای بارانی تقلا مینمودند و به یادم آمد که ما نیز هنوز خود را برای باران که اخبار واصله از احتمال رسیدن موج بارندگی به زودی حکایت میکرد؛ آماده نبودیم.
کمکی حس کرختی و بی حالی داشتم اما با این حس چارهای نبود و اهل خانه که در درون چادر بودند، باید جایگاه ایمنی برای مقابله باران احتمالی، ایجاد نماییم. در اردوگاه حس همکاری و همدلی در میان جمع موج میزد اطراف چادر را خالی نمودیم تا آب احتمالی به مانند جوی از اطراف بگذرد و مصون از خیس شدن گردیم. روزی سخت خود را مشغول امرى میکردم که قبل از این فاجعه حتى وقت خود را برای امورات جزئی هدر نمیدادم و از ارزش داشتن زمان سخن میراندم حال خود را مشغول و در میان مشکلات روزمرهگی یافته بودم که چارهای جز انجام آن نیز نداشتیم.
هر کسی در شرایط اجبار باید دست به اقدامی بزند اما این مقایسه قبل و بعد از حادثه و خود را از نو دیدن و بازبینی نمودن نه نشان از شکایت من بود بلکه بواسطه آن با ذهن خود بازی مینمودم که بنگر چه میاندیشیدی و حال چه کاری انجام میدهی. همین باعث میگشت از مشکلات بیرونی فاصله و تبسمی ایجاد گردد، و این گونه روز با افکار پذیرش و حس کرختی در ابتدای روز به پایان رسیده بود. روزهای حاصل فعالیت فیزیکی بدون هیچگونه ثمرهای علمی و یا اندیشهای که به توان آن را بارور نمود.
روز به پایان رسیده بود اما ماجرای شب باقی مانده بود و در خستگی مفرط بودیم که کمکها در اطراف اردوگاه در حال توزیع بودند اما به علت شدت خستگی توان رفتن و آن همچون شیوههای انسانی در توزیع اقلام در ابتدا موجود نبود؛ توان و یارای مقابله با هجوم گرسنگان و آسیبدیدگان را در خویش نیافتم بنابراین تصمیم گرفتم با همان مقدار اقلامی که موجود هست شب را به سر بریم و تهیه مایحتاج را به زمان دیگری موکول نماییم. آیندهای بس مبهم در روبروی خویش و جامعه و شهر میدیدم.
کلمات کلیدی: زلزله، زلزله کرمانشاه، زلزله چیست، تاریخ زلزله کرمانشاه، خاطرات زلزله، خاطرات زلزله کرمانشاه،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.