دسته‌بندی کتاب‌ها
آپلود کتاب

دانلود رایگان PDF کتاب رمان تلخی بی‌پایان

کانال تلگرام کتاب سبز
عضویت

معرفی کتاب رمان تلخی بی‌پایان

کتاب رمان تلخی بی‌پایان به قلم فاطمه احمدی، ماجرای دختری است که در مسیر زندگی عاشقانه‌اش سختی‌های زیادی را تحمل می‌کند. تلخی حس شکست عشقی در این رمان به خوبی روایت شده است.

در بخشی از کتاب رمان تلخی بی‌پایان می‌خوانیم:

خیسی لباس هام باعث می‌شد سرمای بیش تری تو وجودم رخنه کنه. دست‌های یخ زده‌ام رو تو جیب‌های سویی شرت آبی رنگم فرو کردم. دوباره به راه افتادم. خودم هم نمی‌دونستم کجا می‌رم. به سمت مقصد نا معلومم حرکت کردم. دندون هام از شدت سرما به هم می‌خوردند و دست و پاهام بی حس شده بود. صورتم از اشک و قطرات بارون خیس بود. از کنار پارکی رد می‌شدم که صدای خنده و حرف زدن چند دختر جوون توجهم رو جلب کرد که با وجود این بارون شدید و هوای سرد آذر ماه، به پارک اومده بودند و فارغ از تمام دغدغه‌ها می‌خندیدند و شیطنت می‌کردند.

لبخند تلخی رو لبم شکل گرفت. تا قبل از این اتفاق‌ها من هم مثل اون‌ها بودم. بی توجه به عبور ماشین‌ها وارد خیابون شدم. باد سردی وزید که تو خودم جمع شدم. صدای بوق ممتد ماشینی من رو به خودم آورد. خواستم برم کنار اما توان
نداشتم و انگار پاهام به زمین چسبیده بود. وقتی به خودم اومدم که بین زمین و آسمون معلق بودم و بعدش هم به زمین پرتاب شدم. گرمی خون روی پیشونی‌ام و درد شدیدی تو کل بدنم احساس کردم و چشم هام بسته شد.

زمان حال
تقه‌ای به در خورد و چند لحظه‌ی بعد مامان وارد اتاقم شد. با دیدن من که همون طور نشسته بودم گفت: تو چرا هنوز آماده نشدی؟ بی حوصله گفتم: حوصله ندارم، نمی‌آم. مامان که به خاطر کار‌ها و رفتار من کلافه شده بود، اخمی کرد و گفت: چرا تو به حرف هیچ کی گوش نمی‌کنی؟ ما کلی با هم حرف زدیم توام قبول کردی. به سمت کمدم رفت و یه بلوز سفید رنگ در آورد و اون رو روی تخت انداخت و گفت: زود آماده شو.

بعد از این که مامان از اتاق بیرون رفت، با بی حالی از جا بلند شدم و بی توجه به لباسی که مامان برام گذاشته بود، یه بلوز مشکی ساده ولی شیک بیرون کشیدم و با شلوار به همون رنگ پوشیدم. یه آرایش خیلی کمرنگ هم برای این که صورتم از اون حالت بی روح خارج بشه کردم و به خودم تو آینه خیره شدم. هیچ شباهتی به یه سال پیش نداشتم؛ تو این یه سال خیلی چیز‌ها تغییر کرده بود. من دیگه اون دختر شاد و شیطون گذشته نبودم. به چشم‌های آبی رنگم که قبلاً پر از شیطنت بود نگاه کردم که الان عین تیکه‌ای یخ سرد و بی احساس بود؛ تو این مدت احساس رو تو خودم کشتم و هیچ چیز هم بدتر از مرگ احساس نیست. بغض گلوم رو چنگ می‌انداخت؛ برای این که این بغض شکسته نشه نفس عمیقی کشیدم و مانتو و شالم رو پوشیدم و از اتاقم خارج شدم.

کلمات کلیدی: دانلود رمان عاشقانه ایرانی، دانلود رمان عاشقانه، رمان عاشقانه، دانلود رمان اجتماعی، دانلود رمان ایرانی، دانلود رمان، دانلود رمان جدید، دانلود کتاب عاشقانه،

برای دسترسی قانونی و آسان به بیش از ۵۰،۰۰۰ کتاب الکترونیک و کتاب صوتی فارسی اپلیکیشن کتابراه را، رایگان نصب کنید.

کتابراه، دانلود کتاب الکترونیک و صوتی
مشاهده

دانلود رایگان کتاب با کتاب سبز

کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتاب‌ها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتاب‌های موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافته‌اند. تمامی مولفان می‌توانند کتاب‌ها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.