کتاب کسی به سرهنگ نامه نمینویسد، اثر گابریل گارسیا مارکز، روایت روزگار سرهنگ پیری است که سالها در انتظار رسیدن نامهای از طرف دولت به سر میبرد تا برای شرکت و خدماتاش در یک جنگ داخلی بسیار قدیمی مبلغی به عنوان مقرری برای او در نظر گرفته شود.
سرهنگ در حالی که در شرایط بسیار وخیم مالی قرار دارد (مانند شرایط مارکز در حین نوشتن اثر) تصمیم دارد تا با مقرری مورد انتظار علاوه بر ترتیب دادن یک زندگی آبرومندانه برای خودش و همسرش، خروس جنگی پسرش که چند ماه پیش حین توزیع مخفیانه اعلامیههای ضد دولتی کشته شد را نیز پرورش دهد. انتظار او برای دریافت نامه مزبور ادامه مییابد و آن نامه هرگز به دست او نمیرسد. او که به پیروزی خروس جنگی به چشم نوعی انتقام مرگ پسرش نگاه میکند در شرایط سختی قرار میگیرد که وادار به انتخاب راهی میان زندگی سخت و حفظ و پرورش خروس برای انتقام یا فروش خروس برای ادامه زندگی میشود.
مارکز، کتاب کسی برای سرهنگ نامه نمینویسد را در ۱۹۵۷ در پاریس نوشت؛ در حالی که به لحاظ مالی در شرایط بدی قرار داشت. این اثر در ۱۹۶۱ میلادی منتشر شد. این رمان کوتاه داستان انتظار افراد برای ایجاد تغییری نومیدانه در زندگی آنهاست. مارکز شخصیت سرهنگ این رمان را از سرگذشت پدربزرگاش که از سرهنگهای درگیر در جنگهای داخلی کلمبیا بود الگو برداری کردهاست.
گابریل گارسیا مارکز (Gabriel Garcia Marquez) بزرگترین نویسندهى کلمبیا و نامآورترین نویسندهى جهان و برندهى جایزهى ادبى نوبل سال ١۹۸۲، در ششم ماه مارس ١۹۲۸ میلادى، در دهکدهى آراکاتاکا در منطقهى سانتاماریاى کلمبیا متولد شد و تا سن هشت سالگى، در این دهکده، نزد مادر بزرگش زندگى کرد. در سال ١۹۴١ اولین نوشتههایش در روزنامهاى به نام خوونتود که مخصوص شاگردان دبیرستانى بود، منتشر شد. تحصیلات دبیرستانى او با وقفه روبه رو گشت و گارسیا مارکز، یک سال به سوکو رفت.
در آوریل ١۹۶١ به مکزیک رفت و با زن و فرزند دو سالهاش زندگى کرد. براى فیلمهاى سینمایى فیلمنامه نوشت. همچنین دستنویس داستان ساعت شوم را به مسابقهى ملى رمان که در بوگوتا توسط شرکت نفت اسو ترتیب یافته، فرستاد و جایزهى اول را از آن خود کرد.
در سال ١۹۶۲ کتاب «کسى به سرهنگ نامه نمىنویسد» وى در مکزیک منتشر شد. اولین روایت پاییز پدر سالار را هم در همین سال نوشت. در سال ١۹۶۵، نوشتن صد سال تنهایى؛ را آغاز کرد. و در آوریل ١۹۶۸، صد سال تنهایى در بوئنوس آیرس منتشر شد و به موفقیتى فورى و چشمگیر رسید طورى که کتاب به طور مداوم تجدید چاپ مىشد.
در بخشی از کتاب کسى به سرهنگ نامه نمىنویسد (No one writes to the colonel and storie) میخوانیم:
در همان شب، به اتفاق هم در یک نمایش روباز شرکت کرده بودند که علیرغم بارش باران، قطع نشده بود. سرهنگ به اتفاق همسرش و پسرشان آگوستین که در آنزمان هشت ساله بود، در زیر چتر بزرگ، نمایش را تا آخر به تماشا نشستند. به هرحال دیگر از پسرشان آگوستین خبری نبود؛ او مرده بود و حتی بیدها آستر ساتن داخل تابوتاش را نیز خورده بودند.
سرهنگ یکی از عبارات قدیمیاش را به کار برد: «حالا ببین از آن چتر دلقک سیرک مانندمان، چه باقی مانده است.»
چتر را باز کرد، و شبکهای از میلههای نازک فلزی بالای سرش گشوده شد: «حالا تنها به درد شمردن ستارهها میخورد.» و به دنبال این اظهارنظر لبخندی زد.
زن حتی به خودش زحمت نگاهکردن را نداد، و زمزمهکنان گفت: «همهچیز به همین صورت درآمده است؛ ما داریم زنده زنده میپوسیم.» چشماناش را بست تا مجدداً حواس خود را روی مرد متوفی متمرکز کند.
کلمات کلیدی: رمان خارجی معروف، رمان ترجمه شده، دانلود رمان اجتماعی خارجی، No one writes to the colonel and storie، Gabriel Garcia Marquez، رمان اجتماعی خارجی،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.