دسته‌بندی کتاب‌ها
آپلود کتاب

دانلود رایگان PDF کتاب رمان خواهر شوهر

کانال تلگرام کتاب سبز
عضویت

معرفی کتاب رمان خواهر شوهر

کتاب رمان خواهر شوهر به قلم محدثه فارسی داستان زندگی دختر و پسری را روایت می‌کند که سعی در منصرف کردن خواهر و برادر خود برای ازدواج با یکدیگر دارند تا اینکه....

در بخشی از کتاب رمان خواهر شوهر می‌خوانیم:

- خب بهتره جوون‌ها برن با هم حرف بزنن.
نگاهم سریع سمت یاسی کشیده شد، این چه حرفی بود؟
بابای کیان هم تایید کرد و اون دوتا بلند شدن، وای که داشتم جز جیگر می‌گرفتم.
درحالی که لبم و می‌جوییدم گفتم:
- ببخشید، دستشویی کجاست؟ نیلو جون سریع گفت:
- توی اون راهرو عزیزم. بلند شدم و به راهرو نگاه کردم، جون بابا به در ورودی نزدیک، سریع با اون پاشنه‌ها حرکت کردم و به اصطلاح خودم رو توی راهرو گم کردم. بعد از دو دقیقه نگاهی به جمع انداختم؛ حواس‌شون نبود، ابروم رو بالا انداختم و تند تند بیرون رفتم، پشت درختا قایم شدم و گوشم رو به درخت چسبوندم.
وای چرا صدا نمیاد؟ یکم دیگه فشار دادم، گوشم زخم شد فکر کنم
باشنیدن صدای کیان نزدیک بود هفت هشت تا سکته رو رد کنم
-برای این صدارو نمی‌شنوی که سرت و چسبوندی به درخت.
وای راست می‌گفت، کارم از اسکلی هم گذشته. با اخم نگاهش کردم
-هن چیه؟ چی می‌خوای؟
لبخند تخسی زد
- گفتم اگه می‌خوای اینجا پشت درخت دستشویی کنی یه چادر بیارم بگیرم زشت نباشه.
ناخودآگاه خندیدم، ولی نه بلند، با تعجب نگاهم کرد.
خعلی باهاش حال کردم؛ زدم به بازوش
- سگ تو روحت؛ ترررر.
دوباره زدم زیر خنده؛ بعد از چند دقیقه خودشم خندید و یهو جدی شدم
- بسه، بهت خندیدما.
نیشش رو بست
- نگفتی اینجا چی می‌خوای؟
بهم نگاه کرد و آروم گفت:
- ببین... من فهمیدم تو با ازدواج داداشت مخالفی، منم زیاد موافق نیستم تک خواهرم ازدواج کنه، بیا یه معامله‌ای کنیم.
خودم رو به اون راه زدم
- خدا شفات بده؛ کدوم خواهری از زن گرفتن برادرش ناراحت می‌شه؟
خیلی رک گفت:
- تو!
خیلی قانعم کرد بی‌صاحاب. یکمی توچشم هاش زل زدم
- از کجا بدونم کلکی تو کارت نیست؟
-به جان تک خواهرم قسم کلکی در کار نیست.
یکمی دیگه نگاهش کردم و بعد گفتم:
- اوکی ولی به شرطی که باهام همکاری کنی.
سرش رو تکون داد
- صددرصد، می‌خوام کاری کنیم که از هم بیزار بشن نظرت چیه؟
لبخند دندون‌نما زدم
- ایول.
دستم و عین تفنگ کردم و ژست گرفتم
- بیا نامحسوس بریم جلو ببینیم چی می‌گن. به حرکت من خندید و گفت:
- فکر می‌کردم فقط خودم خلم، امیدوار شدم.
آروم آروم حرکت کردیم و به سمت یه درخت دیگه رفتیم، گوشمون رو نزدیک بردیم
- خب خانوم آینده عزیزم، می‌خوای دانشگاه رو چی کار کنی؟ من امسال سال آخرمه‌ها!
کیمیا خندید، نکبت...
- می‌دونی که اگه اساتید بفهمن ما دوتا زن و شوهریم از هم جدامون می‌کنن، پس باید نامحسوس بریم بیایم، بعدشم جنابعالی باید تا دکترا بخونی.

کلمات کلیدی: دانلود pdf رمان خواهر شوهر، رمان جالب، رمان ایرانی pdf، رمان طنز، pdf رمان طنز، رمان طنز و هیجانی، دانلود رمان طنز pdf، دانلود رمان طنز و کلکلی، کتاب رمان خواهر شوهر، دانلود رایگان رمان عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه، دانلود رمان، دانلود pdf رمان، رمان pdf، pdf عاشقانه، دانلود رایگان رمان خواهر شوهر، دانلود رمان رایگان، دانلود پی دی اف رمان خواهر شوهر، رمان، رمان عاشقانه، دانلود رمان ایرانی،

برای دسترسی قانونی و آسان به بیش از ۵۰،۰۰۰ کتاب الکترونیک و کتاب صوتی فارسی اپلیکیشن کتابراه را، رایگان نصب کنید.

کتابراه، دانلود کتاب الکترونیک و صوتی
مشاهده

دانلود رایگان کتاب با کتاب سبز

کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتاب‌ها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتاب‌های موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافته‌اند. تمامی مولفان می‌توانند کتاب‌ها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.