وقتی الن خانه اوبران ها را ترک میکرد و به سمت اپارتمان خانم دایموند به راه افتاد با خود گفت : نمی توانم حرف های اقای اوبراین را باور کنم وقتی داشت صحبت میکرد اصلا به من نگاهی هم نمی کرد دائما هم قدم میزد چه کار می توانم بکنم؟ خانم دامیوند هنوز برنگشته بود و اتاق هم سرد بود اتش خاموش شده بود و خانم دایموند تاکید کرده بود که اتش را روشن نگه دارد سطل زغال تقریبا خالی بود الن چند تکه ذغال باقی مانده را در داخل بخاری دیواری انداخت و وقتی ذغال اتش گرفتند نفس راحتی کشید و با خود فکر کرد : بهتر است کمی ذغال بیاورم و بعد با سطلی در دست از خانه خارج شد.
کلمات کلیدی: داستان فارسی، رمان فارسی، داستان، رمان، داستان عاشقانه، رمان عاشقانه، داستان پند آموز، داستانی تخیلی، داستان تخیلی،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.