دسته‌بندی کتاب‌ها
آپلود کتاب

دانلود رایگان MP3 کتاب صوتی سوغات جشن روز استقلال

کانال تلگرام کتاب سبز
عضویت

معرفی کتاب صوتی سوغات جشن روز استقلال

کتاب صوتی سوغات جشن روز استقلال داستان کوتاه و جذابی را به قلم پژمان رضایی روایت می‌کند که شنیدن آن خالی از لطف نیست.

در بخشی از کتاب سوغات جشن روز استقلال می‌خوانیم:

در پنجاه و دومین جشنِ سالگردِ استقلال، میانِ آن همه دودِ عود و عنبر و گَردهای زرد و بنفش و سُرخ که آسمانِ پایتخت را به رنگین‌کَمانی پُر سر و صدا مبدل کرده بود، اَمین هابال، کنارِ خیابانِ انقلاب، در غُرفه‌ی نُقلی‌اش به یک مُهارِجه‌ی هندی اطلاعاتی جامع و مفید ارائه کرد. نجیب‌زاده‌ی بَنگالی، غرقه در جواهرات و یاقوت و با شمشیری جواهرنشان بر کَمَر به دقت بساطِ پیرمرد را به جستجویِ یک سوغاتیِ خاص برای دُختر کوچولویِ شیرینش، فَرَنگیس، جستجو می‌کرد. 

- از این کبوترهایِ سوخته ببرید. وقتی کوک‌شان می‌کنید از درد ناله می‌کنند. در قفس با کشتی همراهِ صلاح‌الدین به این جا آمدند. اما وقتی کشتی زیرِ تو‌پخانه‌ی سنگینِ انگلیس سوخت و غرق شد، با بال‌های سوخته، از قفس‌های چوبیِ خاکسترشده‌شان پرواز کردند و خود را به ساحل رساندند. آن جا. نگاه کنید آن جا. قبرِ هر چهل‌تاشان آن جاست. 

- قبرِ کبوترها؟ 

- وقتی رسیدند آن جا، به بُرجِ المحَدَّث، ریه‌هاشان پُر از دود بود. همگی از خَفِگی مثلِ ستاره‌های بی‌اُفول از طاقِ آسمان زمین افتادند. می‌توانید از این شمع‌های بنفش ببرید و سَرِ مزارشان روشن کنید. خیلی دور نیست. پیاده بیست دقیقه راه است. 

ناخنِ سفیدِ مُهارِجه که در سبزگی انگشت سبابه‌اش بیش از پیش سفید نشان می‌داد روی بطری‌های کَنَف‌پوشِ کَلبُ‌الحَزین نشست. 

- ژنرال میثم قبل از شبیخون به انبارهای باروت از این شَرابِ مردافکن نوشید. آن را خود به تنهایی از تقطیرِ ریشه‌های خاری به دست ‌آورد که فقط در سینه‌ی بیابان‌های لَم‌یزرَعِ عربستان رُشد می‌کُنَد. جایی که هیچ جمبنده‌ای در حرارتش تابِ زندگی ندارد. فردایِ آن روز لشکرِ آزادی‌خواهان دلاورانه به قلبِ سِپاهِ استعمارگران تاختند اما یکی از اعضای شورایِ انقلاب، به وعده‌ی برخورداری از عفوِ مُلوکانه نقشه را  به دریادار لِسینگ فروخته بود. تک تکِ هر ده نفرِ اعضای شورا را در میدانِ ملکه ویکتوریا که الان به میدانِ شُهدای بیست و دوی ژولای تغییرِ نام یافته است، با دست‌نوشته‌ای به خطِ خودِ آن‌ها بر گَردَنِشان، به دار آویختند. - به جایی بر عکسِ روی بطری اشاره کرد- روی دست‌نوشته‌ها این جمله خوانده می‌شود: «من سَگِ آستانِ ملکه‌ ویکتوریا هستم، زنده باد او. مُرده باد من».

کلمات کلیدی: دانلود رایگان کتاب صوتی، داستان کوتاه، داستان صوتی، کتاب صوتی، دانلود کتاب صوتی، دانلود کتاب صوتی داستان، داستان صوتی، کتاب گویا،

برای دسترسی قانونی و آسان به بیش از ۵۰،۰۰۰ کتاب الکترونیک و کتاب صوتی فارسی اپلیکیشن کتابراه را، رایگان نصب کنید.

کتابراه، دانلود کتاب الکترونیک و صوتی
مشاهده

دانلود رایگان کتاب با کتاب سبز

کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتاب‌ها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتاب‌های موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافته‌اند. تمامی مولفان می‌توانند کتاب‌ها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.