کتاب رمان سرقتی از جنس عشق به قلم فاطمه خدابنده داستان زندگی دو خواهر است که پدر و مادر خود را از دست دادند و زندگی خود را از راه دزدی سپری میکنند تا اینکه....
در بخشی از کتاب رمان سرقتی از جنس عشق میخوانیم:
- خب؟ تصمیمتو گرفتی؟
- سرمو به علامت مثبت تکون دادم و آرهای گفتم که گفت:
- خب، میشنوم
- قبول میکنم و میام. اما اگه محیطش واسم مناسب نبود، برمیگردم
- به پشتی مبل تکیه داد و گفت:
- این محیطی که ازش حرف میزنی، از همه لحاظ برای حضور یه دختر آماده شده و تضمین میشه. اگه مشکلی داشت هرگز همچین پیشنهادی بهت نمیدادیم که با به وجود اومدن مشکلی، خودمون هم بدنام میشیم
سرمو به علامت تائید تکون دادم و نگاهمو تو چشماش دوختم و گفتم:
- باشه ولی باید این قول رو بهم بدین
- راشا نفس عمیقی کشید گفت اگه با این قول خیالت راحت میشه باشه ولی سامان دیشب هم گفت، کسی تورو مجبور نمیکنه که اونجا باشی. همه چی به تصمیم خودت برمیگرده
- سرمو به فهمیدن تکون دادم و چیزی نگفتم. احساس میکنم هر چقدر میگذره، بیشتر دلم به دل میشه که تصمیمم درست بوده میدونم نباید کامل به دو تا پسر غریبه اعتماد کنم ولی نمیدونم چرا دلم همچین اعتمادی رو میخواد؟ من عاشق این کارم، عاشق ورزش و هنرای رزمیام و نمیخوام همچین موقعیتی رو از دست بدم. دیگه اینجا کاری نداشتم. بلند شدم برم که صداشو شنیدم
- بشین چند لحظه.
چند لحظه مکث کردم و دوباره برگشتم سرجام. نگاه کنجکاومو بهش دوختم که بلند شد و رفت سمت میزش. پاکتی برداشت و دوباره اومد مقابلم نشست نگاهی به چشمای کنجکاوم انداخت و در حالی که پاکتو هدایت میکرد سمتم گفت:
- این کارتا برای تو و دلساس. حقوقتون رو هر ماه به این کارت واریز میکنم. رمز هم داخلش گذاشته شده. فردا قبل از ظهر راه میافتیم. امروز با فیروزه جون برو هر چی که نیاز داشتی تهیه کن. چون اونجا به بازار و فروشگاه دسترسی نداریم زیاد.
با هر کلمهای از دهانش خارج میشد، تعجب هم تو چهرهی من بیشتر میشد. نگاه متعجبمو از پاکت روی میز گرفتم و گفتم:
- ولی تو قرار ما حرفی در این باره زده نشده بود
- به مبل تکیه داد و گفت:
- هیچکاری بدون حقوق انجام نمیشه پس نیازی نبود ذکر کنیم
نتونستم چیزی بگم. واقعا نمیتونستم این بعد از شخصیت راشا رو درک کنم. اون که تا دیروز سایه منو با تیر میزد، حالا ملاحظه کار شده و از قرارهای انسانی نانوشته حرف میزنه؟ کارتو برداشتم و بعد از یه تشکر زیرلبی از اتاق خارج شدم پاکتو رو میز آرایش اتاق خودمون گذاشتم و سعی کردم به لیست جمع و جور، از لوازمی که نیاز دارم تهیه کنم. با فیروزه جون هماهنگ کرده بودم که عصر که وقتش خالی شد، بهم خبر بده تا بریم واسه خرید وسایل....
کلمات کلیدی: رمان هیجان انگیز، دانلود رمان هیجان انگیز، دانلود رمان هیجان انگیز و عاشقانه، رمان هیجان انگیز ایرانی، دانلود رمان رایگان، رمان، دانلود رمان، دانلود pdf رمان، رمان ایرانی pdf، دانلود رمان ایرانی، رمان pdf، pdf عاشقانه، دانلود رایگان رمان عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه، رمان عاشقانه، دانلود کتاب عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه ایرانی، رمان عاشقانه، دانلود رمان، رمان عاشقانه ایرانی، دانلود pdf رمان سرقتی از جنس عشق، دانلود پی دی اف رمان سرقتی از جنس عشق، دانلود رایگان رمان سرقتی از جنس عشق، دانلود رمان سرقتی از جنس عشق، دانلود رمان سرقتی از جنس عشق، دانلود رمان سرقتی از جنس عشق با لینک مستقیم، دانلود رمان سرقتی از جنس عشق برای موبایل، رمان سرقتی از جنس عشق، رمان سرقتی از جنس عشق، pdf رمان سرقتی از جنس عشق کامل، دانلود کتاب سرقتی از جنس عشق با لینک مستقیم، دانلود کتاب سرقتی از جنس عشق برای موبایل،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.