کتاب انسان شناسی و فلسفه اخلاق (گذشته و آینده انسان) به قلم محمود رضاقلی کوششی است در راهگشایی تبیین واقعبینانه انسان بر پایه روششناسی تطبیقی و سنجش آخرین دستاوردها و دیدگاههای علمی، فلسفی و دینی از انسان؛ بیآنکه مرز و دیواری نفوذناپذیر میان معارف فوق گذارده شود.
ضرورت پاسخ به پرسشهای گوناگون درباره گذشته و آینده انسان، ذهن جستجوگر این فرزانه "تنها" و "یگانه" هستی را از هزاران سال پیش تاکنون به خود مشغول داشته است. انسان در نگاه کلگرایانه (فلسفی) به خویشتن، در جستجوی پاسخ به این پرسشها بوده است: از کجا به این جهان آمده است؟ برای چه به این جهان آمده است؟ چگونه باید در این جهان زندگی کند؟ آیا هدفی را در این جهان دنبال میکند؟ آیا معنا و حقیقتی در وجود اوست؟ آیا پاسخگوی رفتار خویش خواهد بود؟ آیا در این جهان برای زندگی دیگر در جهانی برتر آماده میشود؟ جایگاه انسان در ساختار هستی کجاست؟ و...
و در نگاه جزءگرایانه (علمی) به خود، میخواهد بداند که: چگونه به ویژگیهای انسانی دست یافته است؟ چه پیوندها و مناسباتی با طبیعت بیجان و جاندار دارد؟ منشأ و سرچشمه انگیزههای او کجاست و چگونه پدید آمده است؟ چگونه باید به هر یک از نیازهای خود پاسخ دهد؟ ابعاد وجودی و عناصر بنیادی ساختمان وجودی او کدامند؟ آیا رفتار انسانی قابلیت تغییر دارد؟ و...
با آنکه دانش نظری و کاربردی انسان از طبیعت رشد و پیشرفت کمی و کیفی چشمگیری داشته است، اما این رشد و پیشرفت در زمینه شناخت انسان از خودش بسیار ناچیز و ناموزون بوده است. گذشته و بهویژه آینده انسان همچنان برای بسیاری مبهم و تاریک است؛ و انسان بر انگیزههای رفتاری، ابعاد وجودی، تواناییها و جایگاه ویژه خویش در هستی اشراف ندارد. از سوی دیگر، "تبیین انسان" یک نگاه کلگرایانه است که اساسا نیازمند انسانشناسی، فلسفه اخلاق، نظریه بازگشت انسان و سرانجامشناسی جهان است؛ معارفی که با وجود پیشرفت در امر نظریهسازی همچنان گرفتار سادهسازی و خیالپردازی بوده و ماهیتا نیز از قابلیت اثبات تجربی نظریههای خویش بیبهره است. بنابراین، برای گشودن راه شناخت جامع و واقعبینانه انسان باید بر دستاوردهای به اثبات رسیده علوم زیستی، اصول نظری راهنمای علم و تعقل منطقی متکی بود. این شناخت لازمه عمل جهتدار و مؤثر در سطح جامعه است. اگر انسان همه ابعاد وجودی، نیازهای بنیادی و متعالی، و نقاط ضعف و قوت خود را به خوبی نشناسد، توانا به تغییر و اصلاح و رشد خود نخواهد بود؛ و بدون خودسازی هم کوشش در تغییر اصلاحی یا انقلابی جامعه، اگر به شکست و ناکامی و انحراف راه نبرد، به نتایج مطلوبی هم نخواهد انجامید.
زیرساختهای معرفتی "تبیین انسان" اساسا و ماهیتا از یکدیگر جدایی ناپذیرند. پایه "انسانشناسی" اگر چه بر علوم مربوط به طبیعت جاندار استوار است؛ اما در معنای عام خود، انسانشناسی دانشی است که قویا کاراکتر دینی – فلسفی و اخلاقی دارد. فلسفه اخلاق اساسا حوزهای از فلسفه بشمار است که با علوم انسانی و نیز تبیین دینی انسان و جهان پیوندی ژرف دارد. تبیین انسان همچنین نیازمند نگاه روانشناختی تجربی و اخلاقی به حیات اجتماعی او، فهم ماهیت رفتار انسانی و ارزیابی ارزشها، هدفشناسی و جهتیابی، و بهویژه حقیقت حیات او در پیوند با سرانجامشناسی جهان نیز هست.
در بخشی از کتاب انسان شناسی و فلسفه اخلاق میخوانیم:
شناخت و سنجش فرضیههای تکاملی معاصر
پژوهشهای دیرینهشناختی و انسانشناختی زیستی هنوز از اثبات فرضیه تکامل میمون به انسان ناتوان ماندهاند؛ اما در راستای دستاوردهای زیستشناسان مسلمان به روشنی نشان دادهاند که حیات نیز پس از پیدایش بر روی زمین یک سیر تکاملی (پویش جدالی بالارونده) را پشت سر گذاشته که از اشکال سادهتر به اشکال پیچیدهتر و تطبیق یافتهتر در گذار بوده است؛ هر چند پیدایش حیات از مواد بیجان همچنان در پرده راز و ابهام است.
دیدگاه تکاملی لامارک و داروین کوششی جهت رازگشایی از معمای حیات و پاسخ به تنوع موجودات زیستمند از ریز و درشت تا ساده و پیچیده بود؛ اما خود نیز بهدلیل نارسایی در اندیشه راهنما و کمبود در دادهها و یافتههای تجربی چون فسیلها، به پرسشها و حتی ابهامات بسیاری راه برد. در این میان، بهویژه فرضیه تکامل میمون به انسان نتوانست تأییدیههای معتبر سنگوارهای و دیرینهشناختی بیابد. باید دانست که برخلاف نظریههای علوم فیزیکی، برای نظریههای مربوط به تغییر و تحول و تبادل محیطی جانداران در علوم دیرینهشناسی و انسانشناسی "فرمول ریاضیاتی" پیدا نمیشود.
در دانش زیستشناسی از مدلهای آماری برای فهم فرآیندهای زیستی استفاده میشود؛ اما قوانینی چون قانون "سازگاری جانداران با محیط" و "انتخاب طبیعی" فاقد فرمول ریاضیاتی بوده و لذا هیچگاه از قطعیت و قابلیت پیش بینی و اثبات نظری برخوردار نبودهاند. این ویژگیها سبب گردید که نظریههایی چون "بهگزینی" یا "انتخاب اصلح" طبیعت همچنان تبییناتی فلسفی و کلگرایانه از حیات بشمار آیند.
تاکنون نه پیروان نظریه "تبدل انواع" (ترانسفورمیسم) و نه حامیان نظریه کهن "ثبات انواع" (فیکسیسم)، هیچکدام نتوانستهاند دیدگاه خود را بهعنوان "قانون علمی زیستشناختی" تثبیت کنند؛ و لذا این تقابل نظری کماکان بهصورت یک "قضیه فلسفی جدلی الطرفین" بر جای مانده است! پیروان "تبدل انواع" و نظریه داروین، نبود یا کمبود سنگواره (فسیل) از گونههای انتقالی را که مطابق با نظریه "تکامل تدریجی" میبایست به وفور در طبیعت موجود باشند، یک "معما" میدانند و "قانون وراثت" و علم زیستشناسی ملکولی را نیز در تقابل با تکامل تدریجی میبینند. پیروان دیدگاه کهن "ثبات انواع" نیز نبود یافتههای مطمئن دیرینهشناختی و نیز علم ژنتیک و کشف ملکول DNA را مایه آرامش خویش و حقانیت تبیین توراتی خلقت انسان یافتهاند؟!...
کلمات کلیدی: مجموعه فلسفه تطبیقی، کتاب فلسفه تطبیقی دفتر سوم، علوم فلسفه، انسان شناسی، فلسفه اخلاق، انسان شناسی فلسفی، انسان شناسی چیست، مقاله انسان شناسی، تعریف انسان شناسی، انواع انسان شناسی، کتاب انسان شناسی فلسفی، انسان شناسی فلسفی pdf، انسان شناسی در مکاتب فلسفی، فلسفه اخلاق، فلسفه اخلاق pdf، کتاب های فلسفه اخلاق، کتاب فلسفه اخلاق،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.