دسته‌بندی کتاب‌ها
آپلود کتاب

دانلود رایگان MP3 کتاب صوتی بابای الکی

کانال تلگرام کتاب سبز
عضویت

معرفی کتاب صوتی بابای الکی

کتاب صوتی بابای الکی داستان کوتاهی به قلم پژمان رضایی است.

در بخشی از کتاب صوتی بابای الکی می‌شنویم:

طفلک بابایِ اَشکان ده-دوازده ساله بود که از فِرِیدَن جُل و پَلاسِش را جمع کرد و آمَد تهران. روزها شاگردبنایی می‌کرد، شب‌ها هم دَرس می‌خوند تا همین جور از گِل لَقَد کردن و خوردنِ ته‌مانده‌ی غذاها توی رستوران‌ها‌ و چُمباتمه خوابیدن توی زیرپله‌ها توانست دیپلُم بگیرد و سَری توی سرها بالا بیاورد و  گُلیمِ خودش را از آب بیرون بکشد. دستِ آخر هم گُل کاشت و توی همان شرکتِ ساختمانی که عملگی‌اش را می‌کَرد، مسئولِ سنگ‌شکن و بَچینگ شد. 

عُمراً بچه‌های دیگر بدانند بَچینگ و سنگ‌شکن سیخی چند است امّا ما که رفیق فابِ اَشکان هستیم خیلی هم خوب می‌دانیم. سنگ‌شکن مثلِ یک چرخِ گوشتِ خیلی خیلی بزرگ است که سنگ‌های گُنده گُنده را که از مَعدن بارِ خاور می‌کنند توی آن می‌ریزند و سنگ‌ها تویِ آن ریز ریز قَدِ خاکشیر می‌شوند و از آن طَرَفش روی یک تَسمِه‌نَقّاله بیرون می‌آیند. بچینگ هم مثلِ یک مخلوط‌کُنِ بزرگ است که همه‌ی این مواد را توی آن می‌ریزند و با چیزهای دیگر قاطی می‌کنند و هَم می‌زنند تا بِتون بسازند. البته ما نمی‌دانیم بِتون چی هست. نه من، نه اَرژنگ، نه پورَنگ. امّا می‌دانیم که یک جور خمیرِ خاکستری هست که وقتی سِفت می‌شود با کلنگ هم نمی‌شود خردش کرد. عینِ خودِ بابای اَشکان. اَخمو و بداخلاق. البته هر کسِ دیگر هم جایِ بابایِ اشکان بود شاید خیلی بدتر و بداخلاق‌تر می‌شد با این همه بدبختی و مکافاتی که توی زندگی کشیده بود. ولی آخَر اَشکانِ بیچاره چه گُناهی کرده که باید تَقاصِ مامانِ دَدَریِ بابایِ اَشکان را پس بدهد؟ هفته‌ای نیست که یک روز این پسره‌ی بدبخت زیر مُشت و لَگَدِ بابای یزیدش سیاه و کَبود نشود و از خجالت به یک بهانه‌ای مَدرسه را دودَره نکند و توی خانه نماند تا جایِ زخم‌ها و کَبودی‌ها بهتر بشود. از پنج ماه پیش هم که مادرِ اَشکان سرطانِ سینه گرفت و مُرد بابای اشکان پاک فیوز سوزانده است و دم به دم قاطی می‌کند. حتماً آمپِرِش بالا زده و زن می‌خواهد. امّا آخر چه کَسی به او با این اعصابِ خط خطی‌اش زن می‌دهد؟ او اگر زن‌نگه‌دار بود زنِ مثلِ دستِ گُلِ خودش را این قدر حرص نمی‌داد و زیرِ خاک نمی‌کرد.

ما همیشه اولِ صبح وقتی می‌رویم دنبالِ اَشکان اول پشتِ دیوار کشیک می‌کشیم و منتظر می‌مانیم تا بابای اشکان از خانه بیرون بزند و برود سرِ کار. بعد جرأت می‌کنیم و بدو بدو می‌رویم زنگ رو می‌زنیم و اشکان را با خودمان بر می‌داریم و می‌رویم به مدرسه. آخر این بابایِ اَشکان را با یک مَن عسل هم نمی‌شود خورد.

کلمات کلیدی: دانلود کتاب صوتی، دانلود کتاب صوتی داستان، داستان صوتی، کتاب گویا، دانلود رایگان کتاب صوتی، داستان کوتاه، داستان صوتی، کتاب صوتی،

برای دسترسی قانونی و آسان به بیش از ۵۰،۰۰۰ کتاب الکترونیک و کتاب صوتی فارسی اپلیکیشن کتابراه را، رایگان نصب کنید.

کتابراه، دانلود کتاب الکترونیک و صوتی
مشاهده

دانلود رایگان کتاب با کتاب سبز

کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتاب‌ها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتاب‌های موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافته‌اند. تمامی مولفان می‌توانند کتاب‌ها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.