کتاب باران و بطری اثر پوریا طهماسبی، داستان سرزمینی آباد با مردمی خوشحال است که اتفاقی عجیب و ناگهانی زندگی آنها را دگرگون میکند.
در بخشی از کتاب باران و بطری میخوانیم:
کودک گفت: پشت آن بطری یک تپه است، از آن بالا بروید تا به یک پل برسید از پل که رد شدید وارد سرزمینی میشوید که آن را به شما وعده داده بودم.
باران و مردم به سمت تپه رفتند و از آن بالا رفتند یک دره عمیق و تاریک روبروی آنها بود و یک پل باریک که دو طرف دره را به هم وصل میکرد، پل زیاد محکم به نظر نمیرسید ولی مردم به شوق خوشبختی که آن را آن طرف پل میدیدند به سمت پل دویدند، باران متوجه شد کودک با آنها نیامده است و سر جایش ایستاده است و تکان نمیخورد، به سرعت برگشت و از او پرسید: تو چرا ایستادی؟ چرا با ما نمیآیی؟
کودک ساکن ایستاده بود و حرکتی نمیکرد گفت: خانه من همین جاست، جایی که باید باشم همین جاست.
باران پرسید آن طرف پل چه چیزی منتظر ماست؟
کودک گفت : برو و ببین، نباید مردمت را تنها بگذاری.
باران که احساس کرد کودک نقشهی شومی برای او و مردمش در سر دارد، سراسیمه و شتابان به سمت تپه دوید و از آن بالا رفت.
به سمت پل دوید و فریاد زد برگردید، برگردید...
اما دیر شده بود و مردم توجهی به فریادهای او نکردند، در همان لحظه که باران داشت بر روی پل قدم میگذاشت، طنابهای پل پاره شد و مردم به ته دره سقوط کردند.
کلمات کلیدی: داستان کوتاه، دانلود داستان کوتاه، دانلود داستان کوتاه pdf، داستان ایرانی، دانلود داستان ایرانی، داستان فارسی، دانلود داستان،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.