کتاب آخرین نیمکت داستانی کوتاه و ترسناک از مهرداد مراد، در مورد آخرین نیمکت مدرسهای که نزدیک به پنجرهای مشرف به قبرستان است و هرکس روی آن نشسته مردهای را دیده که از پشت پنجره به او خیره میشود.
در قسمتی از کتاب آخرین نیمکت میخوانیم:
آقا معلم تا چشمش افتاد به من، درس دادن را قطع کرد و نوک ترکه را گرفت به سوی ته کلاس. دستم که به علامت اجازه بالا رفته بود، آوردم پایین و حرکت کردم به آن سمت. در همان حال به صورت بچهها نگاه میکردم. موذیها بهم لبخند میزدند و در گوش هم پچ پچ میکردند. میدانستم لبخندشان چه معنی میدهد. آخر خودم هم بارها همین کار را تکرار کرده بودم. تنها کسی که در آن وضعیت ترسناک بهم دلداری داد، حسن بود. دوست صمیمی و همسایه دیوار به دیوارمان. قبلاً که آقا معلم چنین قانونی نگذاشته بود، با هم میرفتیم مدرسه اما حالا تک تک میرفتیم و دوتایی برمی گشتیم. حسن در گوشم زمزمه کرد: چیزی نیست، نترس. همهاش الکیه.
کلمات کلیدی: دانلود داستان، داستان ترسناک، داستان کوتاه، دانلود داستان ترسناک، دانلود داستان کوتاه، دانلود داستان کوتاه آخرین نیمکت، داستان آخرین نیمکت،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.