کتاب به روایت بادهای دیرسال مجموعه داستانهای کوتاهی به قلم فاطمه نژادنیلی است.
در بخشی از کتاب به روایت بادهای دیرسال میخوانیم:
اسب بیچاره رم کرد و مراد و ارابه و اسب با هم چپ شدند. ارابه روی کمر پیرمرد افتاد و فلجش کرد. اسب هم یک پایش شکسته بود. مادر مهری هم تمام آن دو سال، بچهها را نفرین کرده و گفته بود "الهی همه تون مث خواجههای حرمسرا از دنیا برین" من همراه آن بچهها بودم اما هیچ وقت در شیطنتشان نقشی نداشتم اما انگار نفرین مادر مهری پاپیچ من شده بود! مهری هروقت حالش خیلی بد میشد باز همین حرفها را میزد. مثل همین حالا...
- گذشته بود اما هنوز... آخرش هم اون مردک بیهمه چیز... منصور اون کی بود؟
همۀ وجودش میلرزد، صدایش دورگه شده و فریاد میکشد:
- منصور! من زن تو بودم ولی دشمن تو، دشمن ملت..
به شکلی مضحک و برای این که مرا تحقیر کند، میخندد و با حالتی نمایشی میگوید:
-دشمن ملت، ناموست به فنا میده...
کلمات کلیدی: مجموعه داستان کوتاه به روایت بادهای دیرسال، دانلود داستان ایرانی، داستان کوتاه به روایت بادهای دیرسال، دانلود داستان کوتاه به روایت بادهای دیرسال، دانلود مجموعه داستان کوتاه به روایت بادهای دیرسال، داستان های کوتاه، داستان کوتاه، دانلود داستان کوتاه، داستان ایرانی، pdf داستان رایگان، داستان فارسی،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.