کتاب رمان چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ به قلم ناتالی استندیفورد نویسنده آمریکایی در سال 2009 منتشر شده است.
بیاتریس، دختر هفده سالهای است که همراه با خانوادهاش تازه به شهر بالتیمور اسبابکشی کرده است انتظار دارد از میان دخترهایی که روز اول مدرسه ملاقات میکند دوست جدیدی پیدا کند ولی حروف الفبا او را کنار جونا که به «پسر شبحی» معروف است مینشاند؛ پسری ساکت و تنها که از کلاس سوم به بعد دوستی نداشته است.
چیزی در جونا وجود دارد که نظر او را جلب میکند و خیلی زود دوستی غیرمنتظرهای بین آنها شکل میگیرد. دوستی آنها عاشقانه نیست ولی عشق در آن وجود دارد. بیاتریس نمیتواند اندوه و ناامیدی جونا را کاملاً برطرف کند و همانطور که با زندگی خانوادگی او آشنا میشود دلیلش را درمییابد. آیا بیاتریس میتواند به جونا کمک کند؟ یا جونا محکوم به ناپدید شدن است؟
در بخشی از کتاب رمان چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ میخوانیم:
در ایتاکا برای اینکه خوابم ببرد رادیو گوش میکردم؛ برنامهی باب دِکِر که از شهر آلبانی پخش میشد. برنامه پر بود از تئوریهای توطئهی شبانه دربارهی اهرام مصر، حملهی فضاییها، آدمهای سایهای، یازده سپتامبر، غیبگوها، ترور کندی و غیره و غیره. شک و تردیدی که در صدای تماسگیرندهها بود به شکلی آرامم میکرد. انگار از اینکه میفهمیدم تنها کسی نیستم که اضطرابی مبهم و غیرقابل توصیف داشت و دنبال چیزی میگشت که به آن ربطش دهد، قوت قلب پیدا میکردم. ولی اینجا، در سرزمین کودک عاشق تکشاخ، نمیتوانستم موج برنامه را بگیرم.
پس برنامهی شمارهی دو زمان بیخوابی را شروع کردم: وانمود کردم مردهام. از داستانهای زیاد و مختلفی برای مرگ استفاده میکردم. صحنهی کلاسیک خاکسپاری این بود: داخل تابوت دراز کشیده بودم و درِ تابوت باز بود. مُرده بودم ولی قشنگتر از زمان زنده بودنم به نظر میرسیدم؛ مثل سفیدبرفی در تابوت شیشهایاش. تمام کسانی که میشناختم از کنارم رد میشدند تا به من خیره شوند و گریه کنند. باید وقتی زنده بودم بیشتر قدرم را میدانستند. دنیایی که میشناختند دیگر هرگز مثل قبل نخواهد بود.
آخرین عزادار همیشه یک پسر بود، هر پسری که آن موقع از او خوشم میآمد. حالش خیلی بد بود. مرگ من نابودش کرده بود. وقتی من را داخل تابوت میدید، ناگهان متوجه میشد تمام این مدت عاشقم بوده است. بقیهی بچههای مدرسه، احمقهایی که تمام سال من را نادیده میگرفتند، اشتباه میکردند، خیلی اشتباه میکردند. عادلانه نبودن مرگم چنان پسر مورد علاقهام را از پا در میآورد که وسط خیابان میدوید و خودش را جلوی کامیون پرت میکرد.
کلمات کلیدی: رمان عاشقانه، دانلود رمان عاشقانه، دانلود کتاب عاشقانه، رمان رمانتیک خارجی، رمان خارجی، دانلود رایگان رمان خارجی، رمان ترجمه شده رایگان، دانلود رمان های خارجی، دانلود رمان خارجی، رمان خارجی ترجمه شده، رمان ترجمه شده، دانلود رمان چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ، دانلود رمان چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ، رمان چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ، رمان چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ، pdf رمان چطور به زبان رباتها بگوییم خداحافظ کامل،
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و...کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.